اتفاقی (شایدم نه :| ) پیج اینستای یکی از بچه ها رو پیدا کردم و الان دقیقا :| هستم!
:|
یه زمانی یکی از دبیرامون این جوری ازش یاد می کرد:
" از اون عقده ای هایی که با فرصت مطالعاتی چار بار رفتن این ور و اون ور،حالا یه جوری رفتار می کنن انگار بقیه آدم نیستن"
واقعا پیج دوست داشتنی ای داشت :|
+ تا مهاجرت به تهران چند روز دیگر باقیست :|
دختر عمه گرامی از کانادا تشریف فرما شدن،بنده رو هم دعوت کردن قبل از این که برگردن حتما برم خونشون!
و از همه بدتر این که من اتاقم یه چیزی تو مایه های کمد آقای ووفی شده!چون همه دار و ندارمو ریختم بیرون که جمع کنم،جمع که نکردم هیعچ،خریدای این :|...
ما را در سایت :| دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mtheinfernog بازدید : 214 تاريخ : دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت: 13:57